غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

قبل از عمل...سالگرد دوستی مون...!دوست دارم امیدم...!

شیلام

چن وقتی میشه من هی میام مینویسم یا یادم میره آش کنم یا اینکه تا میام بنویسم حسم میره یا یا یا ...

۲-۳ روز پیش هم یه عالمه نوشتم اما یادم رف آپ کنم کامی و خاموش کردم میخواستم برم بیرون .بعد یادم اومد چه گندی زدم

من خوبم امیدم خوبه (ما خوبیم )

دارم دنبال یه آهنگ میگردم شاید حس نوشتنم بیاد بحرفم یه کم

 

خوب خوب خوب .یه آهنگ از ابی play شده.نمیدونم کدوم آهنگشه

 

---امید فک کنم توی راهه خونه س.معمولآ  تا ۹:۳۰ مغازه س .بعدشم بر میگرده خونه (چه حلال زاده الان زنگید) گف میره شام بخوره بعد بتله .

 

--- میخواستم فردا با لعیا برم استخر که نشد .گف میخواد بره دانشگاه جزوه بگیره.

 

---ناناز داره سه شنبه میره گنبد .تیده ا رفته مشهد .پریسا هم دامغانه .امتحان داره تا ۲ هفته ی دیگه هم نمیاد.

حسابی دور و ورم خلوته .جالبه درست همون موقعی که من عمل دارم هیشکی پیشم نیس.

عیبی نداره مهم نیس.هرجا هستن سلامت و شاد باشن. عمه م هم نمیدونه.دایی جونمم(بابای پریسا ) نمیدونه واسه منو مامان هم بهتره .استراحت میکنیم.مامی هم هی مجبور نیس علاوه بر من  از مهمون پذیرایی کنه .

البته اگه دایی جونم بیاد که کلی هم از دیدنش خوشحال میشم.دلم واسش تنگ شده .فداش بشم.واسه پریسا هم خیلی دلم تنگ شده .قربونش برم.یکی یه دونه دخمل دایی گلمه (البته مهسا (خواهرش ) هم خیلی عزیزه واسم )

---میترا ( جاری بزرگه ) هم جزو پرسنل اتاق عمل .یه کم خیالم راحت تره

 جای خجالت داره که بخوام بگم از آمپول به طرز فجیعی میترسم؟ نه نداره من میدونم

 

به قول میلاد که شمارش معکوس عملم شروع شده .فردا میشه ۱

 

شاید این پست فردا بره واسه آپ.چونکه امید الان زنگیده و باید در خدمت ایشون باشم من (ساعت ۱۰)

-----------------------------------

بعدأ نوشت:دلم واسه امید تنگ شده و تنگ میشه.چیزی که تازگی نداره.

دلم واسه اینکه یه لحظه ب غ  لم  کنه و سرم و بزاره روی سی نه ش پر میزنه.واسه بو  سی دنش .واسه اینکه چشام و ببندم و نترسم از هیچی ،واسه یه خیال راحت ،واسه آرامش،آروم گرفتن توی دستاش،واسه اینه نترسم از اینکه با همیم

خوابم میاد الان دلم فقط ب  غل امید و  میخواد. که بیاد و ب غل م کنه ،دستای قویش ،ل بای کوچولوش و چشای خوابالوش و یه خواب آروم و راحت کنار بهترین همسر دنیا

 

حوصله ی ادامه دادن ندارم

 

---امشب دومین  سالگرد دوستی (رسمی) مون بود .

 

---دوست دارم عزیزم بیا ب غلللللللللللللللللللللللللم کنننننننننننننن اینجوریییییییی

 

--- اینم شرح حال خانوم کوچولوی نازنازیت امید خان

از دست تو نیست دل من از گریه پره

مثه تو طاقت نداره واسه تو هر دم میباره

دیگه اشکای من طاقت موندن ندارن 

نباشی بی تو باز میمیرن میریزن بی تو هردم میبارن

تو تموم دنیامی تو تموم حرفامی

تو همه ی لحظه ی گرم عاشق بودنی

 یه ستاره داره چشمک میزنه از آسمون

داره دلم و میبره میبره بی نام و نشون

اون ستاره همون چشمای تو ِ تو آسمون

دلم داره پر پر میزنه واسه دیدن اون

 ...!

حسم رف...!

 

 Sometimes you love
Sometimes you don't
Sometimes you need it then you don't and you let go

Sometimes we rush it
Sometimes we fall
It doesn't matter baby we can take it real slow

 

حس نوشتنم پرید .

حالم خوبه.

حالمون خوبه

خبر خاصه خاصی نیس.

ایشالله سری بعد که حوصله داشتم میام میحرفم شاید یه ربع دیگه شاید ۱۰ روز دیگه شاید ...!

دوستون دارم

 

دعای فی البداهه : خدایا همراهمون باش تا همیشه

برای تو: دوست دارم با همه ی سختی هاش و آسونی هاش

 

برای او : بازگشت مجدد مبارک نانازی