غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

احساس حماقت... سایت ...جیجک ...!‌

امروز مامان کپل خان و بعد از حدود  ۴ ماه دیدم .

ولی روم نشد مثه قبلآ ها  برم جلو سلام کنم روبوسی کنم  . آخه اینبار دیگه جفت مون میدونستیم که از قضیه خبر داریم (یعنی هم من می دونستم که مامانش میدونه هم مامانش میدونه که من میدونم که اون فهمیده )

توی مراسم عزای  فامیلای خاله لیلا (اون یکی دوست مامانم و مامان کپل خان )‌

از دور فقط سلام کردم و نشستم کنار مامانم . حتی لعیا  اومد پیشم نشست من نرفتم پیشش مثه همیشه چون کنار مامان امید بود (لعیا دخمل خاله م (دخمل خاله لیلا دوست مامانم )  ) 

هیچی دیگه اومد پیشم کلی blue tooth بازی کردیم و خندیدیم .

آخرشم من در رفتم . رفتم سر مزار .که مامان کپل رف زود خونه. نشد بعدش برم سلام کنم  

بعد که رفتیم خونه خاله م اینا از اون جا زنگیدم به گوشی مامان کپل .اولین بارم بود میخواستم حرف بزنم باهاش .همیشه  آروم در گوشی میگفتم دوست دارم تا اینکه این آخری ا  از کپل پرسیده بود این دخمل که میزنگه میگه دوست دارم کیه(حالا می دونستا ) . کپلم  سوت زنان گفته بود من شه میدونم

 

زنگیدم .میترسیدم حرف بزنم . بالاخره سلام کردم . جوابمو داد . گفتم شرمنده نیومدم جلو سلام

کنم . گف باشه .شما؟ گفتم نشناختین؟ گف نه شما؟ گفتم باشه خداحافظ . ترسیدم خودمو معرفی کنم .

بعد که به کپل گفتم گف واقعآ نشناخت . بعد  بهش گفته بود که فهمیدی کی بود ؟ اونم گف آره...!‌ مثه اینکه بعدآ که رفته فک کرده شناخته منو .

 

نمی دونم چرا احساس حماقت محض میکنم .یه جوریم. از اینکه زنگ زدم پشیمونم  .

آخه دختره ی لوس ننر .تو غل  ط میکنی نمیری سلام کنی بعدشم غل ط میکنی زنگ میزنی اونم اینجوری . شما  لال مونی بگیر اینجور مواقع

حالا من باید شیکا کنم؟‌

 

پ.ن : امروز  جیجک و دادم دست کپل خان اصلآ بهش دست نمیزنه ازش  گرفتم هی بوسش کردم بالا پایین انداختمش فشارش دادم  کله شو کردم تو دهنم هر کاری از دستم بر میومد کردم   بعدکپل با چشای گرد و یه حالت تهوع بامزه نگام میکرد واااااااااای خیلی خنده دار شده بود شقد اینا بانمکن (منظورم اینجور مرداس )خنده دار هم هستن  با اون هیکلاشون   بدشون میاد از این موجود به این نازی(سوت )

 

 

فردا دارم میرم ساری.  یکی از ۳ واحدی ها که پیش نیاز داشته این سایت مزخرفشون  صداش در نیومده که انتخاب نکن .منم نمیدونستم سایتشون به اندازه ی چ  س هم نمی ارزه .باید برم جمع و جورش کنم . اون یکی هم که  چون تعداد کمه ممکنه تشکیل نشه.  گ  ه بگیرنشون . 

 

 

 پ.ن: من نمیدونم چرا قالبمو عوض کردم نوشته هام اینوری میان . از سمت چپ میان . اینجا درسته ها اونجا توی قالب خراب میشه .حوصله هم ندارم دنبال علت بگردم .