غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

نی نی گرماییه ...!‌ :ی:ی:ی:ی

سلااااااااام ز

خوفین شما؟‌من ای آره

دیروز با گردالی (کپل خان )رفتیم ساری ساعت ۱۱ راه افتادیم ۱ رسیدیم  رفتیم توی دانشگاه ولگردی و الافی ؟ علافی ؟

ساعت ۳ هم کلاس داشتم. رشد و شخصیت کودک .کلاس خیلی جالبیه

گردال خان مجله آورده بود بخونه ولی گوش داد به صحبتای استادمون .

رفتم به استاده گفتم اجازه میدی شوهرم بیاد سر کلاس گف باشه اما دور از هم بشینین که نحرفین  

فهمیده شه جونوریم دور از جونم البته

بعدشم که اومدیم میدون خزر و کلی صبریدیم تا اتوبوس بیاد گردالی بادم میزد میگف تا صدات در نیومده  خنکت کنم که قاطی کنی دیگه هیچی ی ی ی ی

آخه یه اخلاق گندی دارم اونم اینه که اصلآ  طاقت گرما روندارم .

یعنی به هیچ وجه نمیتونم گرمی و تحمل کنم سریع اعصابم خورد میشه و پاچه میگیرم و  وای به حال روزی که گرما اونقدی باشه که عرق هم بکنم دیگه واویلا با ۱۰۰۰۰۰۰۰ من عسل هم نمیشه سراغ من اومد

جون اونیکه باهامه رو میگیرم و به شدت اخموناک میشم

کلآ خونوادتآ منو مامانم و دخمل دایی هامو خاله جونام اینجوری ایم طاقت گرما رو نداریم .

چیزای تندم دوس میداریم .منو یکی از دخمل دایی هامو خاله م یعنی میگم تند تنده خفه کننده س .حتی فلفل قرمز و هم میخوریم  پودرش نه ها خودشو

 در کل شبیه همه اخلاقامون 

به کپل میگم من جای خنک باشما اصن عصبانی ننیشم .هر کاری هم بخوای انجام میدم .حتی واست غذا هم درس میکنم

گردالی میگه تورو باید در جای خنک نگه داشت راستم میگه ها . به نکته ی خوبی اشاره کرد

امروز صب هم به زور و بدبختی و هزار تا خر کردنه خودم از خواب ناز بیدار شدم تا برم تعلیم رانندگی .سر قرار که دوباره روز تعیین کنم

اول بیدار شدم زنگیدم گفتم نمیام بعد دراز کشیدم دوباره یه کم خوابیدمتوی خواب فچریدم نی نی الان همه اونایی که با تو بودن گواهینامه شونو هم میگیرن اونوقت تو هنوز جلسه سومی پاشو خر نشو  

از اونور خوابه میگف نه نه لالایی کن بیخیال

از اینور هی میگفتم ببین اونا دارن جلو میرن تو تنبلی میکنی د پاشو نکبت

ییهو جزمم و عزم کردم و توی یه اقدام ا ن ت ه ا ر ی   از جا پا شدم و زنگیدم گفتم میام

به بابایی هم گفتم اومد منو برد وایساد منو برگردوند خونه  دوباره

بعدشم که اومدم سر وقت وبلاگا

ناهار هم درس کردم به زور مامانم حالش خوب نیس میگم خوب نیس یعنی واقعآ بی حاله رنگ و روش زرده و نمیتونه کار کنه

منم به ضرب و زور و داد انداختمش بیرونو  عدس پلو درستیدم  

واسه مامی جان هم مرغ آب پزیدم  

بعدشم که با گردالی حرفیدم

همینا دیگه

فعلآ دارم دوباره س   گ  اخلاق میشم واسه اینکه در اتاقم بسته س بیرون کولر روشنه هوا ننیاد تو اتاق

میرم تا اون روم بالا نیومده دیگه

شما هم برو دیگه تا نزدم نکشتمت

برووووو

منم رفتیدم م م م م م م م م

نظرات 5 + ارسال نظر
ماریا چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:05 ب.ظ http://www.zizi123.blogfa.com/

سلام خوبی امیدوارم زود بیایی بینمت

مینا پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:28 ق.ظ http://minaaa.persianblog.ir

سلام نی نی جونم!
واقعا که اسم قشنگی انتخاب کردی
بهت میاد
؛)

قالب جدید مبارک!

و
ممنون از حرفهات و دلداریات
:-*

ماریا پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:53 ق.ظ http://www.zizi123.persianblog.ir /

سلام از گرما این جا من یکی که هلاکم امروز خیلی گرمه وایییییییییییییییییییی

فاطمه پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:12 ب.ظ http://a110f125.blogfa.com

سلام . بعضی چیزایی که تو وبلاگت نوشتی انگار مخاطبش افراد خاصی هستن یعنی فقط اونایی که می شناسنت می فهمن چی گفتی . الان که تو اوج گرما هستیم فکر کنم زیاد حوصله نداری . منم که جونمو دوس دارم . پس فعلا بای پرنسس خانوم .

تیده آ پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:45 ب.ظ http://ghalb-yakhii.persianblog.ir

سلام
قالب نو مبارک شه نازه
من کاملا به این اخلاقیات گوهت آگاهم:دی
بیشاره کپلت
فعلا خدافیزی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد