غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

برای خودم ...!

دو تا پست های قبلیو پاک کردم .

نمیدونم چرا.

دوس داشتم همیجوری آروم آروم برم پایین و همه رو پاک کنم .

آخه به نظرم خیلی چرت و مزخرف اومدن.

اصن این روزای تکراری و مسخره ی من که ارزش نگاشته شدن ندارن

هم خودم بی حوصله ام همه حوصله ی بقیه رو سر میبرم.

توام که حوصله نداری مثه من.

خیلی حرفا واسه گفتن داشتم و دارم اما ...!

اما مخاطبی براش پیدا نمیکنم که حوصله کنه و ...

میدونی تا میام یه چیزی برات بگم سریع میخوره توی ذوقم.

نمی دونم چرا

بعضی وقتا هم نمیتونم به چن دلیل .مثلا غرورم نمیزاره .

یا اینکه میترسم. از چی؟نمیدونم  از برخوردت

از اینکه میترسم خسته بشی از همه چی

میدونی داشتم به این فک میکردم اگه یه روزی بیای و بگی خسته شدی و دیگه طاقت بداخلاقیام و سرد بودنامو نداری من هیچ کاری نمیکنم!
قهر میکنم.گوشیم و خاموش میکنم و سعی میکنم در دسترس هیشکی نباشم!
نمیدونم! اما این غرور مانع منه .

میدونی.نمیتونم حرفام بهت بگم .تو خسته ای .حوصله نداری  و ..... ..... .....!

میدونی از همه یه جورایی ...

یه جورایی ی ی ی ی ی ی

اه .

حالم از حال این روزام بهم میخوره

همش نقاب به صورتمه و سعی میکنم بخندم اما ممکنه یه دفه از لای ترک نقاب  اون روی منو ببینی و ...!!!

 

خیلی بهم سخت میگذره.

 

تو اگه میخواستی بفهمی من چم شده از توی همون ۴ خطی که دادم دستت میفهمیدی!

میترسم هی نگم و نگم و نگی و نگی و

یه دفه ...!!!!!!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
سودا شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:02 ق.ظ http://sarzamine-yakhi.blogfa.com

سلام..........
حس می کنم این روزا خدا بیشتر هواسش به کسایی هست که روز و شب به درگاهش واسه استجابت یه دعا باهاش حرف می زنن...........

می دونی چیه؟
یعضی موقع ها مخصوصا وقتی بچه بودم و مامانین باهام مخالفت می کردن خیلی بهم بر می خورد! گریه می کردم...........قهر می کردم........دهنمو کج می کردم براشون........
ولی الان بعد چند سال یواش یواش می فهمم که اونا چی می گفتن!!!!!!!!!!
الان با تمام وجودم می فهمم که مخالفت هاشون دلیل دوست نئاشتنشون نبوده!!!!!!
می بینی پرنسس........؟
می فهمی؟
خدا هم باهامون همین طوره.........
بعدا ها شاید بتونیم حکمت بعضی کاراشو بفهمیم.........
اون موقع به اندازه ی همه ی آسمون هاش آروم می شیم........

رزسفید شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 ق.ظ http://www.mywhiterose.blogfa.com

سلام عزیزم.خوبی؟
ممنون از کامنت و ایمیل پر از محبتت.یک دنیا ممنونم عزیزم.
چی شده؟چرا به هم ریختی؟
می دونی توی زندگی همه یه دورانی هست که خیلی سخت و عذاب آوره و همه هم فکر می کنن فقط خودشون این دوران وحشتناک رو دارن.در حالیکه همه دارن این دوران رو.فقط باید سعی کنی ازش عبور کنی.هرجوری که خودت می دونی باید از این بحران بگذری وگرنه فقط و فقط خودت آسیب می بینی عزیزم.
مواظب خودت باش و به امید روزهای خوب.
بووس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد