دیگه اینجا شده یه جایی که من بیام غر غر هامو بنویسم
جایی که انرژی منفی هامو تخلیه کنم
باز الان یه غرغر جدید دارم
باباااااااااااااااااا اعصابم خورده خوب.
به دایی م گفتم دایی جون بگیر این برگه ی بی صاحاب و ببر تاییدیه بگیر ضامنم شو گف باشه.
حالا نرفته برگه رو نبرده
اعصابم خورد شده اه
من نوت بوکم و میخوام
همه تون بیشعورین که نمیفهمین من میخوام و همین الان هم میخوام.
برین گم شین
گاوای بیشعور احمق خر....!
(شاید حذف شه شایدم نه ...)
(خونه رو قولنامه کردیم )
(تف تف تف تف تف تف به این روزگار...یه بار کار ما حالا گیر شد...میبینی ترو خدا ...)