غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

بدون عنوان ...!

میخوام تک تک این روزایی که با این وضعیت گذروندم و ثبت کنم

تا بعدها یادم نره چقد حرص خوردم چقد زجر کشیدم چقدر حرف شنیدم چقدر غصه خوردم واسه چیزای به ظاهر ساده

واسه ندونم کاری هات ٬واسه ندونم کاری هام ٬واسه رفتارهاشون٬ برخورداشون ٬بدبینی هاشون٬

میخوام یادم بمونه سکوت کردنامو و از درون آتیش گرفتنامو

واسه چیزی که به سادگی میشد حل شه و بهش رسید ولی تو لقمه رو ۲ دور  دوره سر میپیچونی و میزاری توی دهن

واسه چیزایی که میشد این همه نق پشت سرش نباشه ولی هست

واسه اشتباهام.واسه اعتمادای بیخودم.واسه بیشعوری های بقیه .

میخوام یادم بمونه که بعد از گذشت ۲۰ روز هنوز نمره ی تخ م ی  تخ یلی رشد نیومده و من باید هر روز برم توی سایت و ببینم که نوشته وارد نشده

واسه بی مسئولیتی های یه عده گاگول بیشعور که اسم و منسب استادی رو به لجن کشیدن

واسه همه چی

واسه اینکه انگار همه چی دست به دست هم داده

واسه اون توهم هایی  که میاد سراغم و من احساس میکنم همه باهام لج ان.همه میخوان شکستم بدن همه میخوان اذیتم کنن

از این حالتم متنفرم بدم میاد

بعضی وقتا میگم برم دکتر ولی وقتی خوب فک میکنم میبینم با توجه به کتابایی که خوندم و اون ۳-۴ تا استادی که درس درمون اومدن مطلبی و توضیح دادن میتونم خودم بشینم و ریشه ی مشکلات و تا یه جاهایی پیدا کنم و راه حل بدم.

ولی این قضیه ی ترسم از تاریکی و باید یکی که واردتره و حالیشه بیاد و درمون کنه

اعصابم خورده.حوصله ندارم به راه حل ها فک کنم.میدونم وقتی بیفتم توی مود ناراحتی و حرص سختمه از اون مود در بیام اما به راحتی از خوشحالی به ناراحتی تغییر حالت میدم

نمیدونم نمیدونم نمیدونم

خوشم نمیاد بشینم و مشکلات و دسته بندی کنم و هزاران راه ممکن و برای حلشون روبروشون بنویسم و تایم گذاری کنم و به خودم روحیه بدم

البته امکانش هس چن ساعت دیگه که رفتم حموم و موهای چرب و چیلی مو که ۲ روزم از شستنشون نگذشته شستم و خیلام راحت شد نشستم و شروع کردم نوشتن مشکلا و مشغولیتهام و راه حلاشون

نمیدونم

نمیدونم

نمیدونم

من توی یک سوم زندگیم  شایدم بیشتر و کمتر از برخوردای مزخرف مخاطبای نزدیکم فرار کردم

طوری منو شرطی کردن و رفتار کردن که دوس دارم فرار کنم و مشکلمو و یا مسئله مو طرح نکنم

ترجیح دادم حرفی نزنم تا اینکه بگم و بعدش یه دنیا چرت و پرت بشنوم

بدم میاد از اینکه با یکی دارم حرف میزنم بدون اینکه خودم بخوام واسم نسخه بپیچه و راه حل بده .

دلم میخواد خفه ش کنم.

بدم میاد یکی راه بره و فحش بده

بدم میاد از دوستای بد دهنم. باعث میشن منم مثه خودشون بد دهن شم و مقابله به مثل کنم باهاشون تا فحش هاشون رو بتونم تحمل کنم.یکی بگن یکی جواب میدم تا رو دلم نمونه

از آدمایی خوشم میاد که مودب هستن .از فحش و طعنه و چرت و پرت توی حرفاشون کمتر یا اصلآ استفاده نمیکنن

فقط چن نفر هستن که اینجورین و دور و بر من هستن ولی بقیه ی دوستام اکثرا بد دهن و بیشعور و بی ملاحظه ان و...!

خوشم نمیاد باهاشون کل کل کنم و اکثرا هم سکوت میکنم تا خفه خون بگیرن و بیخیال قضیه شن و خسته شن.

بدم میاد واسه خودشون بدون خواستن من نظر بدن و نسخه بپیچن

بدم میاد توی کارام دخالت کنن و وارد محدوده ی شخصی و خصوصیم بشن

بدم میاد با بد دهنی هاشون منو از خودشون منزجر کنن

بدم میاد وقتی یه حرفی و یه کاری که میدونن بدم میاد رو انجام بدن که مثلا شوخی کرده باشن یا یه کم بخندن یا یا یا یا

بدم میاد از اینکه بخوان با داد باهام حرف بزنن

دلم میخوان طرفم (مخاطبم) آروم و مودبانه باهام حرف بزنه تا من عصبی نشم و سر لج نیفتم به خاطر برخورد مزخرفش.

بدم میاد یکی راه بره و ایراد بگیره ازم.

بدم میاد یکی خودشو از بقیه سرتر بدونه و بقیه رو به پشمش هم حساب نمیکنه حتی کلامی حتی شده به شوخی

بدم میاد یکی به وسایل شخصی من ور بره .بدم میاد وقتی میگم این کار و نکن به شوخی بگیره و منم مجبور شم سکوت کنم به خاطر دوستی به خاطر خراب نشدن رابطه ها به خاطر هزاران چیز بی ارزش و با ارزش دیگه

بفهمین بابااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

منم آدمم.

یعنی همه چی و باید بیام و بگم؟ یعنی خودتون نمیفهمین؟ یعنی من راجع به کوچیکترین برخوردا هم باید توضیح بدم؟

بابا جووووووووووون من اعصاب ندارم به خدا خیلیه که تحملتون میکنم و ول نمیکنم برم

توروخدا کنایه نزنین.

تو رو خدا عذابم ندین

توروخدا منو دیوونه و غیر طبیعی و خودتونو فرشته و عقل کن ندونین.بابا اگه هستی واسه خودتی به من چیکار داری

تورو خدا بی ادب نباشین.تورو خدا منو وادار نکنین مثه خودتون شم تا بتونم تحملتون کنم .توروخدا تو رو خداااااااااااااااا بد دهن نباشین

خواااااااااااااااااااهش میکنم منو با داد صدا نکنین

خواهش میکنم منو تهدید نکنین که بدتر میکنم.

خواهش میکنم باهام بد حرف نزنین و منو تحریک نکنین چون حساسم و قاطی میکنم

بابااااااااااااااااااااااااا اصلا من بد من غیر طبیعی من دیوونه .ولی من که دارم راه برخورد با خودمو میگم

من که دارم میگم رگ خواب من اینه که باهام آروم و مودب حرف بزنین تا نرم شم نه اینکه با خشم و غضب و طلبکاری که قاطی کنم و تحریک شم واسه عصبی شدن

خوب بفهمین دیگه بفهمییییییییییییییییییییییییییییییییییین

 

اه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شاید اومدم و از خواسته هام گفتم.اینا که همشون شدن چیزایی که بدم میاد

شاید اومدم و نوشتم که چه چیزایی رو دوس دارم .واسه دل خودم