غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

اینم تولد امسالم...!

سلام

من برگشتم از ساری

امسال هم گذشت.روز تولدم زیاد فرقی با روزای دیگه نداشت.خوش نگذشت بهم.با خودم تنها نشدم.

از روز تولدم لذتی  و که میخواستم نبردم.

دوس داشتم یه روز خاص باشه واسم ولی نشد...

دلم میخواست مثلا یه سورپرایز قشنگ میشدم.

یا یه عالمه پول داشتم و میرفتم تنهایی کلی حال میکردم و با خودم خوش میگذروندم

هیچ کس که عرضه ی سورپرایز کردن منو نداشت توقعی هم ندارم دیگه از هیچ کسی هییییچچچ کسی...!

اعصابم خورده که نتوستم امسال خوش بگذرونم

اعصابم از خودم خورده که همش خودم و گول میزدم که امسال سورپرایزم میکنن.

فقط از تلفن مازیار کلی هیجان زده شدم و ذوق کردم که مازی تولد من یادشه و زنگیده این همه با شوق و ذوق حرفید و حال و احوال کرد و تا لحظه آخر به روی خودش نیاورد که میدونه تولدمه ولی جوری حرف میزد که من ریسه میرفتم از خنده و کلی ذوق میکردم آخرشم در کمال ناباوری من گف یعنی امروز تولدته و من زنگیدم که بهت تبریک بگم ؟؟؟منم ذووووووووووووووق کردم و هی بالا  پایین میپریدم از ذوق و شدت سورپرایز شدگی

 

به هر حال از این قضیه که فاکتور بگیریم اصن خوش نگذشت دیروز.

حال نکردم

با هیچ کدومشون

اون یکی که بهم میگه اون پولی که باید به من میدادی و نگه دار دستت  منم میرم یه چی واست میگیرم میشه کادوت

انگار فقط میخواد از سرش باز کنه یه جوری.یه ذره شوقی ذوقی...

من این همه سر مناسبتای مختلف خودمو میکشم این همه شور و شوق دارم این همه خوشحالی میکنم اینهمه وقت میزارم میگردم این همه سلیقه به خرج میدم اما تو...

خیلی بدم میاد از این اخلاقت.یه ذره خلاقیت نداری.یه ذره ذوق و شوق و احساس نداری.

انگار از روی اجباره همه چی .

به ندرت مناسبتا یادت میمونه .به ندرت زودتر از من یادم میاری به ندرت تبریک میگی...

فقط فکر گوشی ها و مغازه و فلان نرم افزار و استانداری و فلان مشتری و ...

اینا خوب یادت میمونه اما ماهگردامون عمرآ یا مناسبتا رو اگه غر بزنم یادت میمونه و سری بعدی انگار نه انگار ...!

اونم واسه منی که اسفندی ام و اینهمه به این چیزی اهمیت میدم.

من لااقل میخواستم پول کادو بدم به یه غریبه بهش نمیگفتم همون پول و نگه دار کلی لای زرورق میپیچیدم و کلی تزیین و چیزای جانبی میزاشتم و بهش هدیه میدادم نه اینکه اون جوری...

اه حالم بد شده از دست خودم که ...

اما این حق منه که این انتظار و ازت داشته باشم که به خواسته هام احترام بزاری یا به دل منم راه بیای.

خوشم نمیاد همه چیو بیام بگم دیگه قضیه واسم از هیجان میفته ...چه برسه به اینکه nبار به صورت مستقیم و غیر مستقیم گفته باشم...!!!!

 

 

هر وقت تونستم یه حال عظیم به خودم میدم.

حالا فهمیدم که فقط باید از خودم انتظار داشته باشم.خود خودم.