غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

یک روز از روزهای ما...!

خوب من تصمیم گرفتم که حتی بدترین و  ناامیدانه ترین و خشن ترین پست ها رو هم از توی وبلاگم حذف نکنم.

بزارم یادگاری بمونه٬تا یادم بمونه چه روزایی داشتم و چه احساساتی.

آخه بعدها مطمئنا خیلی واسم جالب خواهند بود میدونم.

 

خوب الان دلم واسه امید جونم تنگ شده یه عالمه.

دوسشم دارم یه عالمه...

دلم میخواد ببینمش یه عالمه

کنارم باشه تا همیشه از همین لحظه و میدونم که در بر اورده ساختن آرزوها کائنات یه ذره زمان خرج میکنه تا آرزو درست و به جا بر آورده شه

اوکی .ولی کائنات زودتر٬تندتر٬دل من تنگه و یه انتظار شیرین داره.

وای خدایا خیلی خوشحالم به خاطر همه چی.

خدایا شکرت

خدایا ممنونم واسه همه چی

خدایا مرسی .بازم خوشی هدیه کن

خدایا مواظبمون باش

خدایا

ما منتظریم

 

پ.ن: امید استانداریه.

من میخوام برم حموم فقط موهام و بشورم.

بعداز ظهر امید میره سر کار.همون محل کار جدیدش. و خبر میده که یه عالمه مشتری داشته

بعد از ظهر من امید و میبینم و ذوق میکنیم یه عالمه

امید ساعت ۲:۱۵ حرکت میکنه سمت خونه.اول میزنگه ٬من بهش میگم برو ناهار بخور بعد بیا٬ناهار میخوره بعد زنگ میزنه٬خسته نباشید میگم بهش٬اتفاقایی که افتاد رو واسه هم تعریف میکنیم٬ حدود ۱۰ دقیقه یا یه ربع حرف میزنیم کلا ٬ بعد میگم برو استراحت کن٬میره لالا ٬ طرفای ۵ هم زنگ میزنه حدود ۱۰ دقیقه حرف میزنیم٬ میره مغازه.

منو ساناز قراره غروب ۵:۳۰ -۶ بریم خرید.میخواد واسه خودشو حسین شلوارک بگیره

پیش امید هم میرم.میبینمش.

امروز واسه پولام و کادوی امید برنامه ریزی کردم.میرم ته و توش رو در بیارم

 

 

پ.ن:اینم برنامه ی  نصفه نیمه ی امروز

 

راستی ٬ درس هم میخونم اون یک فصله روان مرضی کودک باید تموم شه.

 

 

 

راستیییییییییییییییییییییییییییییی ..... امیییییییییییییییییییییید دوستتتتتتتتتتتتت دارممممم

 

 

باباییییییی خسته نباشی خیلی دوست دارم

مامانی با اینکه با هم قهریم ولی دوست دارم