غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

۹ شهریور ماه ...گرم...خونه ی خودمون...گرگان...!

خوب خوب خوب من بالاخره بعد از مدت ها اومدم گرگان و پای کامی نشستم و تصمیم گرفتم آپ کنم

خوبه همه چی خوب ای خوبه ...

میگذره ...

دارم یواش یواش آروم تر میشم و کنار میام با مسائل ...!!!

فقط این تردید و ترس از انتخاب و دو راهی ای که هس اذیتم میکنه ...!!!!

خدا خودش به خیر کنه

شاید یکی دیگه زدم...وب و میگم ...آخه دیگه واقعا اینجا راحت نیستم

دوس دارم یه جا بنویسم که راحت تر باشم....!!!!

من دارم یواش یواش برمیگردم ....!!!!!!

سلام

بعد از مدت ها برگشتم

حالم ای ی ی ی بدک نیس

انگار دارم کم کم کم کم  بهتر میشم...

خدا کنه زودتر حالم خوب شه و بتونم یه تصمیم درست بگیرم

بهترین تصمیم و واسه مهمترین اتفاق زندگیم

کپل خان نازم هنوزم دوست دارم

اما میدونی که باید بهم فرصت بدی تا درست تصمیم بگیرم چون سخت ترین و دردناک ترین و در عین حال بعدها قشنگ ترین تصمیم زندگیمه

گاد پلیز هلپ می هلپ آس....!!!!!!!

ای خدا ای خدا ای خدااااااااااااااااا

کی میدونس یه روزی به همین زودی ها من میام و میگم که مادرجون عزیزم نیس؟

کی؟؟؟؟؟؟هنوزم با تعجب بهش فک میکنم.

این قسمت که دیگه وجود نداره دیگه نیس اصن واسم معنی نداره

هرچی سعی میکنم نمیتونم درکش کنم که چی شده؟ کی رفته اصن کجا رفته؟ کی رفته؟

اصن نمیتونم مرگ و بفهمم نبودن و بفهمم

هیچی حالیم نمیشه...

یواشکی گریه میکنم و بلند بلند میخندم تا بخندونم

دیروز خونه ش بودیم منو مامان و بابا

همه ش راه میرفتم از این ور به اون ور

کلافه بودم

عصبی بودم

آخرش رفتم تو اتاق همون جایی که همیشه مینشست نشستم

رفتم لباسشو که توی عیدی باهاش عکس انداخته بود و همون برده بودیم سر خاک گشتم در آوردم

قایمش کردم پشتم...بهش تکیه دادم.

اشکام میریختن روی گونه هام که پر از پن کیک برنزه بودن تا مامانم نفهمه رنگ و روم زرد شده

 

لباسشو بو کردم یه بوی اشنا میداد

بغلش کردم

 

خاله اومد تو اتاق

گف بیا بیرون میخوایم چایی و نون پنیر و گوجه و خیار و سبزی بخوریم مثه قدیما

 

یادمه مادرجون میگف بخور ننه بخور تو که چیزی نخوردی و من هی میلومبوندم و میگفتم باااااااااااااااااااااااااشههههههههههههههه

 

 

رفتم لباسشو پوشیدم... تا زانوهام بود

چقد تو این سال ها مادرجون یواش یواش کوچولوتر و خمیده تر شده بود

چقد از وقتی اومدن این خونه ناتوان تر شده بود درست سر یه سال که اومدن این خونه جدیده مارو گذاشت و رفت

 

رفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

کجا آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا من نمیفهمم؟

 

 

اشکام باز دارن میریزن روی گونه های زردم

 

خیلی سخته آدم یهو همه چی شو از دست بده

 

عزیزاش و غرورش و اعتماد به نفسش و زندگیشو ...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 

 

نمیتونم

طاقت ندارم

 

داغونم

 

طاقت هیچی و ندارم

 

از همه چی بیزارم

 

از همه چی بدم میاد

 

دلم همه ش بهونه داره

همه ش گریه داره غصه داره

 

اعصابم خوووووورده ه ه ه ه ه هه ه ه هه ه ه ههههههههههههههههههههههههه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ای خداااااااااااااااااااااااااااااا مرگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ میخواممممممممممممممممممممممم

 

 

دیگه نیس صبر و قراری آخ چه روز و روزگاری

مگه ما رو دوس نداری ای خدا کجای کاری

ای خدا  ای خدا  ای خدا ااااا اااا اااا ااااا اااااا

 

جوجه م و میخوام....!!!!!!!!!!!!!!!!

جوجه ه ه ه ه ه ه دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارمممممم

جوجه جونم دوست دارم خیلی دوست دارم

خیلی خیلی زیاد

 

 

ولیییییییییییییییییییی.............

 

 

 

 

 

جوجه کاش به هم رسیده بودییییییییییییییییییییییییییییییییییییم

 

 

 

جوجه ه ه ه ه ه ه ه ه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

)):)):)):)):)):))

اون بالا چی کاره ای پس؟

ریدم به این زندگی پر از تردید مزخرفه مسخره ....

ریدم به این همه دو دلی و سردرگمی

ریدم به اون همه قرص که منو خدا رو شکر همش خواب میکنن

ریدم به همه چی

ریدم بهت که همه چی و گه زدی و ریدی بهمون

ریدم بهت که تموم آرزوهامون و با خودخواهی هات از بین میبری و بردی

ریدم بهت که میخوای حرف حرفه خودت باشه

متنفرم ازت

حالم ازت بهم میخوره

حالم از خودم بهم میخوره

حالم از همه به هم میخوره

 

 

 

 

...!!!!!!!!!!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چاره ش  مستیه ...شراب و سیگار و قرص خواب و یه دفعه پریدن از پنجره ی نیمه باز...!!!

کاش کسی نبود اون لحظه

کاش جرات شو داشتم

 

ریدم به خودم و زندگی ای که واسه خودم ساختم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گه ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

اوضاع گه در گه

مامان امید اومد اینجا

به امید گفتم بیاد اینجا

ریده شده به همه چی فعلا

حالم خوبه؟نمیدونم ...کرختم

حالم بده

نمیدونم چیکار باید بکنم

اصن دلم نمیخواد برم ساری

حالللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللم نمیدونم چه طوریه

کرختم

حالت تهوع دارم

 

حالم بده ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه

لعنتی عوضی ی ی ی ی ی ی  ی ی ی ی ی ی ی ی  ی

متنفرم ازت

 

 

 

امیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییدم و میخوامممممم

من نمیخوام ازش جدا شم م م م م زنیکه ی گه

عوضی لاشی

نمیخواااااااااااااااااااااااااااااااااام

نمیخوام جدا شم م م م م م

 

 

 

 

روزای پر از تردید ...!!!

اصلا حوصله ی آپ کردن ندارم...

بیام چی بگم خوب؟

 

حسش نیس اصلا

 

-------------------------------

اوضاع روحی م زیاد خوب نیس.

اون قدر فشار روحیم زیاده که نمیتونم درست تصمیم بگیرم

حوصله ندارم

کرختم

وقتی تنها و بیکار میشم همش فکر و خیال میکنم

همش بهونه میگیرم و با تپل دعوا میگیرم

نه میتونم تحملش کنم نه میتونم دوریشو تحمل کنم

اه

میرم

حسش رفت

 

هر وقت حسش اومد مینویسم...

 

بای

 

-----

نه نمیرم حسش اومد یه کم

 

نمیدونم ...نمیدونم چیکار کنم

اعصابم خورد شده

به کل رابطه شک کردم

به اینکه باید بمونم یا برم

به خودم

به همه

حالم خوب نیس

همش بیحال و عصبی ام

نمیدونم چی میخوام

دارم میرم دکتر

پیش استادمم میرم

امیدوارم خوب شم

 

نمیدونم چی درسته و چی غلط...

یه لحظه خوبم و یه ساعت بد

یه لحظه آروم و یه ساعت عصبی

به راحتی قاطی میکنم

 

اه این جیجک که صداش در میاد دلم میخواد لهش کنم عوضی و ...

خفه شو کثافته گه

..................

اه هم حوصله ندارم با امید حرف بزنم هم دلم میخواد باهاش حرف بزنم

اااااااااااااااااهههههههههههههههههههههههههه

لعنت به این حال مزخرف من

 

بای بابا اه

 

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اول

سوم

هفتم

پونزدهم

پونزدهم

پونزدهم

پونزدهم

 

و جای خالی کسی که همه کس بود برای من/ ما ....................................

 

 

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

nothing

هیچی ...

فقط متفاوت تر و گاهی غم انگیز تر و گاهی از روی عمد به بی خیالی زدن میگذرد...!!!!

مادرجونم کو؟؟؟؟ اینا کی و میگن؟ اشتباهی شده !!!!

میگن مادربزرگم همونی که از بچگی همیشه صداش میکردم مادرجون دیگه نیس.
خوب من که باورم نمیشه
امروز دایی زنگ زد به مامانم گف بیا بیمارستان
بابامم یه ربع پیش رفت
یعنی واقعیه؟؟؟؟
من که باور نمیکنم
میدونم مثه قبلا ها که هر بار زمین میخورد میبردنش بیمارستان و 2-3 روز بود خوب میشد و برمیگشت خونه .الانم بر میگرده
میدونم که همین جوریه
مطمئنم
اخه دلش نمیاد تنهامون بزاره
آخه میدونه از همون روز تولدم سهم من از مامان بزرگ و بابابزرگام همین یه دونه مادرجونه عزیزم بود که کمم اذیتش نکردم
من مطمئنم
من میدونم
شک نکن نی نی
گریه نکنیا
خفه شو
هییییییییییییییس
چیزی نیس.
شوخیه
الکیه
خونه س.
حالش خوبهههه