غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

غرغرنامه های نی نی پرنسس از سرزمین یخ ها

من پرنسس سزرمین یخ ها هستم و تا همیشه پرنسس سرزمین یخ ها خواهم ماند ...شما؟‌

دومین پست امروز...!دلم میخواد...!

کاش خونه بودی و من توی بغلت لم داده  بودم‌٬ تو  با انگشتای تپلیت با موهام بازی میکردی و نازم میکردی و منم کلی ذوق میکردم و ریز ریز میخندیدم و ناز میکردم واست

کاش بودی که نازمو بکشی که ناز کنی واسم

دلم واست تنگ شده امید

بیا دیگه آخه اونا به تو چیکار دارن.ولشون کن گور سر همه شون.بیا خونه .بیا میخوام باهات حرف بزنم.میخوام صدای نفسات و بشنوم

بیا دوست دارم.بیا دلم گرفته .دلم تنگه واست...!

 

 

 

دلم میخواد زودتر اون خونه رو بکوبن و بسازن.

دلم میخواد تا سال دیگه این موقع خونه مون نصفه ش آماده شده باشه ریزه کاری هاش مونده باشه یا حداقل بیشتر کاراش آماده شده باشه

دلم میخواد توی این مدتی که خونه رو میخوایم بسازیم هیچ کم و کسری از هیچ لحاظی نداشته باشیم و حال همه مون خوب و خوش و ....باشه.

دلم میخواد بعد از عروسی امیر....بقیه شو خودم میدونم خواستم فقط اینجا نشونه ای از خواستم  مونده باشه

دلم میخواد همه ی کارا (...) به خوبی و خوشی و راحتی پیش بره و بر وفق مراد منو امید باشه و ....

دلم میخواد زودتر...

دلم میخواد درسمونو زودتر تموم کنیم با نمره های عالی و خوب و دانش کامل و به روز.

دلم میخواد همه شاد و خوشحال و خوشبخت باشیم

دلم میخواد اوضاع مم ل ک ت بهتر از این باشه.

اینهمه اذیت و زور گویی ها ...

دلم میخواد زودتر از آدمای دور و برم خودمو و همسرم و بشناسم

توانایی هامونو...علاقه مندی هامونو...و خیلی چیزای دیگه که دونستشون لازمه

دلم میخواد و میدونم و مطمئنم که همه ی اینایی که گفتم شدنی هستن به زودی زود.

هیچ شکی ندارم

 

پ.ن:با بعضی ها گاهی وقتا اصلا حال نمیکنم.هیچ رقمه...

میدونم که بعد از .... حتما یه فکری به حال این رابطه ها میکنم.مطمئنم که کمتر و کمتر و دل به خواه تر میشه.

منتظرم فقط...

تو هم میدونی که از چی میگم و منظورم چیه عزیز دلم...

دوست دارم گلم .خیلی زیاد

بعد از عروسی

وااااااااااااااااااااااای دیشب عروسی آیلین جونم کلی خوش گذشت بهم.

خیلی کیف داد

خیلی خوشحال بودم و ذوق کرده بودم

آیلین جونم خیلی ناز شده بودی

ایشالله همیشه شاد و خوشبخت و خندون باشی

خیلیییییییییییییییییییییییی ناز شده بودی هاااااااااااااااااااااا بیشرف

 

امیدم خسته نباشی زودتر برگرد خونه دلم واست تنگیده عزیز دلم

دوست دارم گل نازم:*:*:*

 


عاشق این آهنگم

 

جام بلور چشمات الماس کوه نوره

وقتی میرقصی بپا چشم حسودا شوره

عروس خانوم عروسی بی تو چه سوت و کوره

بساط عشق دوماد با تو چه جوره جوره...

 

 

یاد بچگی هامون میفتم .اون وقتا که منو امید گرد و قلمبه بودیم و با پاهای تپلی و لپای کپلی با این آهنگ میرقصیدیم و میخندیدیم .

یاد اون عکسای تولد یک سالگیم که امید باز احساس بزرگی بهش دست داده بوده و با اینکه ۱ سال بزرگتره کنارم نشسته و  منو بغل کرده تا نیفتم توی کیک 

 

یاد همه ی قشنگی های دوران کودکی مون

حتما واسه عروسیم با این آهنگا میرقصیم.

یه عالمه ایده ی ناب  دارم:ی:ی:ی

 

دوست دارم عزیز دلم

 

خوشبخت بشی عزیزم...

امشب عروسی آیلین

کسی که خیلی دوسش داشتم و دارم

خوشبخت بشی عزیز دلم

 

 

منو امید دعوتیم

دیشب رفتیم کت و شلوار و ...  خریدیم

ساعت ۶ وقت آرایشگاه دارم

۸ هتل باباطاهر ...بعدشم سالن و ...نانای کردن

 

 

احتمالا بعدا میام و توضیح میدم.

خود سانسوری ممنوع ....!!!

اعصابم خورده از اینکه یه سری از دوستام آدرس اینجارو دارن و ممکنه بیان و بخونن نوشته های شخصی مو.

کاش دوستای خارج از این محیط مجازی منو نمیشناختن

شاید یه وبلاگ جدید زدم بی هیچ نام و نشونی

جایی که بتونم بدون کوچکترین سانسوری حرفام و بگم و نگرون هیچی نباشم

دلم نمیخواد خودم و سانسور کنم

پس باید اینکار و بکنم

جایی که هیچ کس ازش خبر نداشته باشه جز خودم و خدا ...!!!

 

واقعیت محض رو بدون هیچ سانسوری اونجا میتونم داشته باشم.

 

اینم تولد امسالم...!

سلام

من برگشتم از ساری

امسال هم گذشت.روز تولدم زیاد فرقی با روزای دیگه نداشت.خوش نگذشت بهم.با خودم تنها نشدم.

از روز تولدم لذتی  و که میخواستم نبردم.

دوس داشتم یه روز خاص باشه واسم ولی نشد...

دلم میخواست مثلا یه سورپرایز قشنگ میشدم.

یا یه عالمه پول داشتم و میرفتم تنهایی کلی حال میکردم و با خودم خوش میگذروندم

هیچ کس که عرضه ی سورپرایز کردن منو نداشت توقعی هم ندارم دیگه از هیچ کسی هییییچچچ کسی...!

اعصابم خورده که نتوستم امسال خوش بگذرونم

اعصابم از خودم خورده که همش خودم و گول میزدم که امسال سورپرایزم میکنن.

فقط از تلفن مازیار کلی هیجان زده شدم و ذوق کردم که مازی تولد من یادشه و زنگیده این همه با شوق و ذوق حرفید و حال و احوال کرد و تا لحظه آخر به روی خودش نیاورد که میدونه تولدمه ولی جوری حرف میزد که من ریسه میرفتم از خنده و کلی ذوق میکردم آخرشم در کمال ناباوری من گف یعنی امروز تولدته و من زنگیدم که بهت تبریک بگم ؟؟؟منم ذووووووووووووووق کردم و هی بالا  پایین میپریدم از ذوق و شدت سورپرایز شدگی

 

به هر حال از این قضیه که فاکتور بگیریم اصن خوش نگذشت دیروز.

حال نکردم

با هیچ کدومشون

اون یکی که بهم میگه اون پولی که باید به من میدادی و نگه دار دستت  منم میرم یه چی واست میگیرم میشه کادوت

انگار فقط میخواد از سرش باز کنه یه جوری.یه ذره شوقی ذوقی...

من این همه سر مناسبتای مختلف خودمو میکشم این همه شور و شوق دارم این همه خوشحالی میکنم اینهمه وقت میزارم میگردم این همه سلیقه به خرج میدم اما تو...

خیلی بدم میاد از این اخلاقت.یه ذره خلاقیت نداری.یه ذره ذوق و شوق و احساس نداری.

انگار از روی اجباره همه چی .

به ندرت مناسبتا یادت میمونه .به ندرت زودتر از من یادم میاری به ندرت تبریک میگی...

فقط فکر گوشی ها و مغازه و فلان نرم افزار و استانداری و فلان مشتری و ...

اینا خوب یادت میمونه اما ماهگردامون عمرآ یا مناسبتا رو اگه غر بزنم یادت میمونه و سری بعدی انگار نه انگار ...!

اونم واسه منی که اسفندی ام و اینهمه به این چیزی اهمیت میدم.

من لااقل میخواستم پول کادو بدم به یه غریبه بهش نمیگفتم همون پول و نگه دار کلی لای زرورق میپیچیدم و کلی تزیین و چیزای جانبی میزاشتم و بهش هدیه میدادم نه اینکه اون جوری...

اه حالم بد شده از دست خودم که ...

اما این حق منه که این انتظار و ازت داشته باشم که به خواسته هام احترام بزاری یا به دل منم راه بیای.

خوشم نمیاد همه چیو بیام بگم دیگه قضیه واسم از هیجان میفته ...چه برسه به اینکه nبار به صورت مستقیم و غیر مستقیم گفته باشم...!!!!

 

 

هر وقت تونستم یه حال عظیم به خودم میدم.

حالا فهمیدم که فقط باید از خودم انتظار داشته باشم.خود خودم.

 

 

برای خودم برای خدا...!

winam na  farsi nasb nis.chan rooze hey mikham biam benvisam nemitoonam.hich barnameii ham nadaram ke farsi nasb konam
mikhastam biam az halo ruzam begam ama be hamin dalil hey emroozo farda mishod ta laptopo bebaram bedam be omid ke be hesabesh berese.kheili az barnamehamam doros kar nemikone nemidoonam chera


*mikhastam  biamo az oon 2 shabi begam ke har lahze ke bidar mishodam mididam to neshasti ya lala kardio kolii zogh mikardam ba didanet.azinke to kenarami.mikhastam begam kash beshe ma zoodtar berim khoone khodemoon.kash zoodtar mamano baba khoone ro besazano  vahede maro bedano maham aghd karde bashimo montazere raftan sare khoone zendegie khodemon bashim
kash  mamaneto khoonevadet  enghad bazi dar nayarano azyat nakonano sang nandazan jeloye paye ma
kash emsal; eyd sale ghashangi bashe
kash mamanet bishtar az in ter nazane
kash dahana baste she o moosh nadovoonan

kash hame chi be kheyro khoshi begzareo bargozar she
kash dele maro inhame khoon nakonan'
kash mamanet zang bezaneo az mamanam mazerat khahi kone
kash hame chi hamoni beshe ke mano to mikhaim
kash befahman mano to bache nistim
kash tooye karamoon dekhalat nakonan
hey ba toam hastam hey fek nakon age samimitarin doostamam hasty be khiale khodet bazam delam nemikhad nazaraye bikhod bedio fozooli konio noskhe bepichi harfe hishkodoometon vasam arzeshi nadare boro baba
kash kash kash kash
...............
ey kashha va arezoohamo nigah midaram vase sale jadid
chize ziadi namoonde
rasty ta tavalodam hamash 2 rooz moonde
motmaenan yekshanbe sariam va nemitoonam connect sham
hamin alan migam tafalotet mobarak va baghie arezoohaye khoobo vase khodam mizaram vase baad azinke az sari oomadam
mer30 nini joonam

ta baad byebyeZ


 

 

ایییییییییییییییییییی وووووول با اینترنت اکسپلورر اومدم دیدم باز کرد وبمو (آخه مشکل داشت) کلی ذوق کردم...اما دیگه حس تایپیدن نیس.شاید تا شب چیزی  اضافه کردم...! فعلا بای بای )

بدون عنوان ...!

میخوام تک تک این روزایی که با این وضعیت گذروندم و ثبت کنم

تا بعدها یادم نره چقد حرص خوردم چقد زجر کشیدم چقدر حرف شنیدم چقدر غصه خوردم واسه چیزای به ظاهر ساده

واسه ندونم کاری هات ٬واسه ندونم کاری هام ٬واسه رفتارهاشون٬ برخورداشون ٬بدبینی هاشون٬

میخوام یادم بمونه سکوت کردنامو و از درون آتیش گرفتنامو

واسه چیزی که به سادگی میشد حل شه و بهش رسید ولی تو لقمه رو ۲ دور  دوره سر میپیچونی و میزاری توی دهن

واسه چیزایی که میشد این همه نق پشت سرش نباشه ولی هست

واسه اشتباهام.واسه اعتمادای بیخودم.واسه بیشعوری های بقیه .

میخوام یادم بمونه که بعد از گذشت ۲۰ روز هنوز نمره ی تخ م ی  تخ یلی رشد نیومده و من باید هر روز برم توی سایت و ببینم که نوشته وارد نشده

واسه بی مسئولیتی های یه عده گاگول بیشعور که اسم و منسب استادی رو به لجن کشیدن

واسه همه چی

واسه اینکه انگار همه چی دست به دست هم داده

واسه اون توهم هایی  که میاد سراغم و من احساس میکنم همه باهام لج ان.همه میخوان شکستم بدن همه میخوان اذیتم کنن

از این حالتم متنفرم بدم میاد

بعضی وقتا میگم برم دکتر ولی وقتی خوب فک میکنم میبینم با توجه به کتابایی که خوندم و اون ۳-۴ تا استادی که درس درمون اومدن مطلبی و توضیح دادن میتونم خودم بشینم و ریشه ی مشکلات و تا یه جاهایی پیدا کنم و راه حل بدم.

ولی این قضیه ی ترسم از تاریکی و باید یکی که واردتره و حالیشه بیاد و درمون کنه

اعصابم خورده.حوصله ندارم به راه حل ها فک کنم.میدونم وقتی بیفتم توی مود ناراحتی و حرص سختمه از اون مود در بیام اما به راحتی از خوشحالی به ناراحتی تغییر حالت میدم

نمیدونم نمیدونم نمیدونم

خوشم نمیاد بشینم و مشکلات و دسته بندی کنم و هزاران راه ممکن و برای حلشون روبروشون بنویسم و تایم گذاری کنم و به خودم روحیه بدم

البته امکانش هس چن ساعت دیگه که رفتم حموم و موهای چرب و چیلی مو که ۲ روزم از شستنشون نگذشته شستم و خیلام راحت شد نشستم و شروع کردم نوشتن مشکلا و مشغولیتهام و راه حلاشون

نمیدونم

نمیدونم

نمیدونم

من توی یک سوم زندگیم  شایدم بیشتر و کمتر از برخوردای مزخرف مخاطبای نزدیکم فرار کردم

طوری منو شرطی کردن و رفتار کردن که دوس دارم فرار کنم و مشکلمو و یا مسئله مو طرح نکنم

ترجیح دادم حرفی نزنم تا اینکه بگم و بعدش یه دنیا چرت و پرت بشنوم

بدم میاد از اینکه با یکی دارم حرف میزنم بدون اینکه خودم بخوام واسم نسخه بپیچه و راه حل بده .

دلم میخواد خفه ش کنم.

بدم میاد یکی راه بره و فحش بده

بدم میاد از دوستای بد دهنم. باعث میشن منم مثه خودشون بد دهن شم و مقابله به مثل کنم باهاشون تا فحش هاشون رو بتونم تحمل کنم.یکی بگن یکی جواب میدم تا رو دلم نمونه

از آدمایی خوشم میاد که مودب هستن .از فحش و طعنه و چرت و پرت توی حرفاشون کمتر یا اصلآ استفاده نمیکنن

فقط چن نفر هستن که اینجورین و دور و بر من هستن ولی بقیه ی دوستام اکثرا بد دهن و بیشعور و بی ملاحظه ان و...!

خوشم نمیاد باهاشون کل کل کنم و اکثرا هم سکوت میکنم تا خفه خون بگیرن و بیخیال قضیه شن و خسته شن.

بدم میاد واسه خودشون بدون خواستن من نظر بدن و نسخه بپیچن

بدم میاد توی کارام دخالت کنن و وارد محدوده ی شخصی و خصوصیم بشن

بدم میاد با بد دهنی هاشون منو از خودشون منزجر کنن

بدم میاد وقتی یه حرفی و یه کاری که میدونن بدم میاد رو انجام بدن که مثلا شوخی کرده باشن یا یه کم بخندن یا یا یا یا

بدم میاد از اینکه بخوان با داد باهام حرف بزنن

دلم میخوان طرفم (مخاطبم) آروم و مودبانه باهام حرف بزنه تا من عصبی نشم و سر لج نیفتم به خاطر برخورد مزخرفش.

بدم میاد یکی راه بره و ایراد بگیره ازم.

بدم میاد یکی خودشو از بقیه سرتر بدونه و بقیه رو به پشمش هم حساب نمیکنه حتی کلامی حتی شده به شوخی

بدم میاد یکی به وسایل شخصی من ور بره .بدم میاد وقتی میگم این کار و نکن به شوخی بگیره و منم مجبور شم سکوت کنم به خاطر دوستی به خاطر خراب نشدن رابطه ها به خاطر هزاران چیز بی ارزش و با ارزش دیگه

بفهمین بابااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

منم آدمم.

یعنی همه چی و باید بیام و بگم؟ یعنی خودتون نمیفهمین؟ یعنی من راجع به کوچیکترین برخوردا هم باید توضیح بدم؟

بابا جووووووووووون من اعصاب ندارم به خدا خیلیه که تحملتون میکنم و ول نمیکنم برم

توروخدا کنایه نزنین.

تو رو خدا عذابم ندین

توروخدا منو دیوونه و غیر طبیعی و خودتونو فرشته و عقل کن ندونین.بابا اگه هستی واسه خودتی به من چیکار داری

تورو خدا بی ادب نباشین.تورو خدا منو وادار نکنین مثه خودتون شم تا بتونم تحملتون کنم .توروخدا تو رو خداااااااااااااااا بد دهن نباشین

خواااااااااااااااااااهش میکنم منو با داد صدا نکنین

خواهش میکنم منو تهدید نکنین که بدتر میکنم.

خواهش میکنم باهام بد حرف نزنین و منو تحریک نکنین چون حساسم و قاطی میکنم

بابااااااااااااااااااااااااا اصلا من بد من غیر طبیعی من دیوونه .ولی من که دارم راه برخورد با خودمو میگم

من که دارم میگم رگ خواب من اینه که باهام آروم و مودب حرف بزنین تا نرم شم نه اینکه با خشم و غضب و طلبکاری که قاطی کنم و تحریک شم واسه عصبی شدن

خوب بفهمین دیگه بفهمییییییییییییییییییییییییییییییییییین

 

اه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شاید اومدم و از خواسته هام گفتم.اینا که همشون شدن چیزایی که بدم میاد

شاید اومدم و نوشتم که چه چیزایی رو دوس دارم .واسه دل خودم

حوصله م سر رفته

الان دلم یه عالمه فیلم باحال خواست که نیگا کنم و بخندم یا با شوق و ذوق و لبخند نیگا کنم

یه عالمه فیلم از این سبکای بیخیالی و خنده و شوخی و پر از خوشی که جدیدا نیگا میکنم

فعلا حوصله ی فیلمای جدی و ندارم

امید استانداریه .قراره بره شرکت امیر منم اون نامه ای که واسه ضامن بود و دایی جونم پرش کرد و امروز صب آورد دم در خونه رو با آژانس واسش بفرستم تا بره دنبال بقیه ی کاراش.

امید امروز جلسه داره استانداری .

امروز بعد از ظهر قراره اگه کارا درست پیش رفت و باهاش موافقت شد بریم پیش یارو واسه لپ تاپ

دیروز خونه رو قولنامه کردیم با مملی و تیله و باباش رفته بودیم

خانومه صابخونه که به نظر خانوم خوبی میومد.

خدا رو شکر.

بهش اعتماد کردم و کارا رو سپردم بهش و یقین پیدا کردم که پیدا میشه و جور میشه ٬ شد.

 

 


 

دیگه اون روی من بالا اومده.

هر چی بهش میگم بابا جون وقتی یک کاری و میخوای انجام بدی٬ از قبل تموم جوانبش و بررسی کن همه ی کارایی که باید انجام بشه رو پرس و جو کن انقد تیکه تیکه نیا نگو که اینو میخواد اونو میخواد ٬بازم کار خودشو میکنه.اصن انگار نه انگار.

همین ۲-۳ روز پیش سرش دعوا شد.

یعنی تو انقد....؟؟؟

باباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا من که گفتم باهاش رو در بایستی دارم من که گفتم نمیتونم هی بهش امر و نهی کنم

من که گفتم روم نمیشه .

خوب خبر مرگ من بیاد همه رو یه دفعه  بهم بگو دیگه

این یعنی چی؟

من نمیتونم همچین آدمی و تحمل کنم خوب

اه

حالم بهم میخوره که اینجوری یکی با ندونم کاری هاش برنامه مو بهم بریزه

اه

معلومه که بچه ای .

با اون حرفای دیشبت و اعتماد بی حدی که میکنی به داشته هات

یعنی چی اون حرفا

 کسی که یکی و دوس داره تا همیشه میمونه پیشش و خسته نمیشه و ول نمیکنه و ...!!!!؟؟؟؟؟؟؟

ما آدمیم

من آدمم

 اون روی منو بالا میارین.

اعصاب منو بهم میریزین

اه

اه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه

لعنت به من که بهتون اعتماد میکنم

لعنت به من که یک کاری و ازتون میخوام و شما اینجوری واسم انجامش میدین و حال منو بهم میزنین

لعنت به من که به تو میسپرم

لعنت به من

لعنت ...!!!

 

 

 

وقتی یه چیزی و میخوام همین الان فراهمش کن نه فردا...!!!

دیگه اینجا شده یه جایی که من بیام غر غر هامو بنویسم

جایی که انرژی منفی هامو تخلیه کنم

باز الان یه غرغر جدید دارم

 باباااااااااااااااااا اعصابم خورده خوب.

به دایی م گفتم دایی جون بگیر این برگه ی بی صاحاب و ببر تاییدیه بگیر ضامنم شو گف باشه.

حالا نرفته برگه رو نبرده

اعصابم خورد شده اه

من نوت بوکم و میخوام

همه تون بیشعورین که نمیفهمین من میخوام و همین الان هم میخوام.

برین گم شین

گاوای بیشعور احمق خر....!

 

(شاید حذف شه شایدم نه ...)

(خونه رو قولنامه کردیم )

(تف تف تف تف تف تف به این روزگار...یه بار کار ما حالا گیر شد...میبینی ترو خدا ...)

 

هی ...

ااااااااااااااااااااااااااه ه ه ه ه ه ه ه ه  

حالم بهم خورد دیگه ه ه ه ه ه ه

همین الان خبر مرگ ۳تا دختر ۲۰ -۲۱ ساله رو شنیدم.یک پسر ۲۳-۴ ساله هم توی آی سی یو.

واااااااااااای.چه خبره.یعنی چی؟

من دیگه ندیده بودم و نشنیده بودم که به این سن این اتفاقا بیفته .

پپپپپپپپپپپپووووووووووووووووووووووف.

تا حالا به این قضیه دقت نکرده بودم که ممکنه منم با این سنم سکته کنم یا برم آی سی یو.سی سی یو. یا سینه قبرستون.

یعنی چی؟میاری اینجا .کلی زحمتمون و میکشن.بزرگ میشیم.روزای سخت و میگذرونیم.منتظر میمونیم .

بعد که تازه داره همه چی از دور روی خوب نشون میده یه دفعه میگیری و میبری.

چه خبره؟

هی گادمیخوام زندگی کنما

هی گاد میخوایم با امید روزای قشنگی و بسازیم

هییییییییی مامان بابام گناه دارن.نمیخوام داغ من له تر از اینی که هستن بکندشون.

هی گاد اینا کلی زحمت منو کشیدن میخوان ثمره شو ببینن.

هی گاد میخوام با خوشبختی م خوشحالشون کنم.

هی گاد منو امید ٬ مامان و بابام٬ باباش و مامانش کلی آرزو داریما

هی گاد مواظب امید باشا.من طاقت نبودنشو ندارما.دلت واسمون تنگ شد اول به من ویزا بده بعد بقیه .

اوکی؟خودت که میدونی دیگه.

اوکی ی ی  ی ی ی ی ی ی؟

 

گاد لاو یو...! تیک کر آف می !